تولد احمد کوچولو...
اگه بدونی احمدرضاجان که همه دنیای منی واگه بدونی خنده هات ووجودت برا من همه چیزه... خیلی قشنگ بود خنده های دیروزت وحتی استرس های قشنگت... بهونه های دیشبت هیچوقت یادم نمیره میگفتی جای هدیه هام اون ویترین بالاییه وبعدم میگفتی وقتی میخوابم دلم برا هدیه هام تنگ میشه خیلی خوشم اومده بود از ذوق کردنت... برای اوردن کیک لحظه شماری میکردی حتی برای عکس گرفتن هم امون نمیدادی... دلت برای هدیه بزرگه ی مامان وبابا لک زده بود وبرای باز کردنش خیلی عجله میکردی... امسال خیلی قشنگ بعد از باز کردن کادوهات نظرتو میگفتی وخوشحالیتو ابراز میکردی.... امسال تولد تو همه چیز خوب بود وفقط جای داداشی جون خالی بود... امیدوارم ...
نویسنده :
راضیه خوشبخت
12:15